مساجد پایگاه انقلاب اسلامی بود و باید باشد؛ هم چنان که پایگاه اصلی نهضت عظیم اسلامی در صدر اسلام بوده است. مساجد، پایگاه انقلاب فرهنگی است. در قبل از انقلاب و دهه اول انقلاب مساجد پایگاه فعال برای انقلابیون بوده است، چه برای مبارزه با رژیم شاه و چه برای بسط و گسترش تفکر انقلاب اسلامی و امام خمینی(ره). متأسفانه مساجد فعلی این نقش را کمتر ایفا میکنند.
■ مطالعه تاریخ شفاهی مساجد
خوشبختانه تاریخ شفاهی برخی از مساجد مهم و موثر در تاریخ انقلاب به ویژه مساجد مهم تهران منتشر شده است. مثلاً مرکز اسناد انقلاب اسلامی تاریخ شفاهی مسجد ابوذر، ارک، قبا و دیگر مساجد و حسینیهها و مراکز آموزشی و مذهبی منتشر کرده است. البته در خاطرات شفاهی خیلی از این انقلابیون، فعالیتهایشان در مساجد و مدارس آمده است که مطالعه آنها خالی از لطف نیست و میتواند الگوی برای این دوره باشد. خصوصاً از این جهت که مساجد، پایگاه اصلی انقلابیون و مذهبیون بود و سازماندهی، آموزش و تربیت نیروها و… از همین مساجد صورت میگرفت. متأسفانه خیلی از این فعالیتها ثبت و ضبط نشده است و به دست ما نرسیده است. خیلی از این مساجد در قبل از انقلاب و دهه اول انقلاب، پایگاه جدی نشر معارف اسلام و انقلاب بود و آنها فعالیتهای چشمگیری چون تظاهرات، اجتماعات، تواشیح، گروههای سرود و تئاتر، نشریات و کارگاههای مختلف نقاشی، خوشنویسی و… داشتند. الآن دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب و ماهنامه راه، درصددند در راستای ثبت تاریخ شفاهی انقلاب، تاریخ مساجد را ثبت و ضبط کنند. از این جهت، این نوع کارها بسیار بجاست که در دو دهه اخیر متأسفانه مورد غفلت قرار گرفته است و امید با این فعالیتها، کاری جدی در این زمینه صورت بگیرد.
البته هنوز هم هستند مساجدی که فعالیتهای انقلابی و فرهنگی بسیاری در آن صورت میگیرد، ولی وقتی نسبت میگیریم در مییابیم از خیلی از پتانسیلهای این پایگاه و پاتوق جبهه فرهنگ و اندیشه انقلاب اسلامی و اسلام ناب بهره لازم برده نمیشود. غالب مساجد فقط در حد برگزاری نماز جماعت فعالند، ولی امثال مسجد شما ـ مسجد شهید توسلی(ره) ـ با این امکانات ـ که در زیرزمینش چنین کتابخانه و فضای مناسب برای فعالیتهای گروهی برای سطوح مختلف دانشآموزی، دانشجو و حتی بزرگسال دارد ـ در هر شهری نادر است. واقعاً چنین مساجد با این امکانات در هر شهر بسیار کم هستند. این وضعیت نشان میدهد که رویکرد مسئولان مسجد، رویکردی جامع و فرهنگی هست. حال شاید کاستیها و نواقصی داشته باشد یا همین الآن با برخی از مسئولان آن مشکل داشته باشید و نتوانید همه آن برنامههایی که مدنظرتان را انجام دهید، ولی این دلیلی نمیشود که این پایگاه و پاتوق به این آمادگی را از دست بدهیم.
■ حفظ پایگاههای قدیمی و سپس تلاش برای راهاندازی پایگاههای جدید
به دست آوردن یک پایگاه و پاتوق برای فعالیت به راحتی صورت نمیگیرد و به راحتی در اختیار ما قرار نمیگیرد. پس دقت کنیم از همین فرصتها و پایگاههایی که داریم درست استفاده کنیم. متأسفانه عادت ما حزباللهیها و مذهبیها این شده است که سنگرها و پاتوقهایی که داریم از آنها خوب استفاده نمیکنیم؛ آنها را حفظ نمیکنیم، ولی همواره درصدد فتح سنگرها و ایجاد پاتوقهای جدید هستیم. یک کار را به سرمقصد و منزل نهایی نرساندیم، اما یک کار جدید دیگر شروع میکنیم. کارهای ناتمام و نیمه کاره ما خیلی زیاد است؛ چون دغدغهها و خواستههایمان زیاد است، بدون اینکه جهت خاص و معینی داشته باشد. لذا باید پاتوقها و سنگرهایی که داریم را به وضعیت معین و تثبیت شدهای برسانیم و سپس برای ایجاد پاتوقها و فعالیتهای جدید اقدام کنیم. باید سعی کنیم که با یک دست، یکی دو هندوانه برداریم نه پنج تا و ده تا، که نمیتوانیم هیچ کاری را به درستی و به نحو احسنت انجام بدهیم.
■ شناسایی فرصتها و ظرفیتهای موجود
شناسایی فرصتهای فعلی در شهر و شهرها و روستاهای پیرامونی ضروری است. از سویی، باید روحانیون و طلاب خوب و خوشفکر این منطقه را هم شناسایی کنیم، چه در حوزههای علمیه همین شهر، چه مشهد و چه در قم و جاهای دیگر. چه بسا برنامههایی که مدنظرمان باشد و خودمان نتوانیم پیگیری کنیم، ولی روحانیون، طلبهها و ائمه جماعات منطقه بتوانند به راحتی انجام بدهند. به فرض، الآن در مسجد شهرکی، حاج آقایی فعال و باانگیزه در آنجا مستقر است، ما موظفیم به او کمک کنیم؛ به او ایده و پیشنهاد بدهیم؛ اگر برنامهها و سوژههای خوبی دارد، کمک کنیم تا عملیاتی شود. وقتی کسی دارد فعالیت خوب یا همسو با ما انجام میدهد، باید کمک و حمایتش کنیم؛ چرا که موفقیت او، موفقیت جبهه فکری و فرهنگی انقلاب در این شهر و تضعیف جبهه مفسدین و ضد انقلابهاست. نمیتوانیم صرفاً کناری بنشینیم و منتظر تحول فرهنگی در این منطقه باشیم. باید حتماً خودمان هم آستینهایمان را بالا بزنیم. تا خودمان وارد گود کار و فعالیت نشویم، نباید انتظار تحول فرهنگی و دینی در شهر و منطقه داشته باشیم. پس باید همت کنیم. البته این انتظار هم نادرست است که همه باید یک نوع فعالیت را انجام بدهیم، هر کدام از ما، در هر سطحی که میتوانیم، باید تلاش خودمان را بکنیم.
الآن این مسجد و مساجد و مراکز مشابه آن، یک فرصت فرهنگی مهم است. شرایطش نسبت به بقیه مساجد شهر و منطقه، آمادهتر است. از سویی دیگر، خوش سابقه و خوشنام است و اشخاص توجیحی، هیئت امنایش هستند. کتابخانهای به این وسعت، داشتن کلاسهای آموزشی و سالن وسیع و… پس بیاییم این مسجد را یکی از مراکز اصلی تمرکز و تجمع خودمان قرار بدهیم. بعداً مراکز و مساجد همسوی خودمان در این شهر و منطقه مانند مسجد فلان منطقه یا شهرک را شناسایی کنیم. با هم مرتبط و هماهنگ باشیم و فعالیتهایمان را همسو کنیم.
■ باید الگوی عملی فرهنگی را ارائه دهیم
مشکل غالب فعالان فرهنگی و تشکلی ما این است که الگوی عملی و عینی ندارند. ما باید بیاییم به گونهای فعالیت کنیم که با این کارها، یک الگوی عملی برای دیگر فعالان و مساجد شویم. الگو بودن یک مسجد یا پایگاه بسیج یا یک هئیت، باعث میشود که دیگر مساجد، هئیتها و پایگاهها از آن ایده بگیرند و خودشان بروند فعالیت کنند. هم چنان که اگر یک تشکل یا مجموعه خوبی داشته باشیم، میتوانیم روی دیگر تشکلها و مجموعهها اثر بگذاریم و برای دیگران، الگوبخش بشویم. پس قدر همین فرصتها و ظرفیتها را بدانیم. یکی از مشکلات ما این است که از تجربیات دیگران کمتر استفاده میکنیم. به عبارتی دیگر، اصلاً از تجربیات دیگران خبر نداریم. به خاطر اینکه اطلاعات و شناخت ما از سنگرهای جبهه خودی کم است؛ خودمان را محدود به یک منطقه و شهر و یک جا کردیم و از دیگر شهرها و مراکز خبری نداریم. لذا عقل و شرع حکم میکند که از تجربیات دیگر مساجد و پایگاهها استفاده کنیم، به عنوان مثال، مسجد صنعتگران مشهد و فعالیتهای حاج آقای صرافیان در آنجا یا مسجد قبا در زمان فعالیت شهید مفتح، مسجد هدایت در زمان آیتالله طالقانی، مسجد کرامت مشهد در زمان فعالیت آقا و خصوصاً مسجد جوادالائمه(ع) تهران که با فعالیتهای امثال شهید حبیب غنیپور و آقای امیرحسین فردی ـ سردبیر کیهان بچهها و رئیس مرکز آفرینشهای هنری حوزه هنری ـ پایگاه اولیه هنر و ادبیات انقلاب اسلامی شده بود و خیلی از شعرا و نویسندگان و هنرمندان فعلی ما از آنجا برخاستند و قبل و بعد از انقلاب با آنجا مرتبط بودند.
■ آرمانگرایی در عین واقعگرایی؛ انتظار نداشته باشیم در و تخته با هم جور باشند!
از سویی دیگر، انتظار نداشته باشیم که فضای شروع فعالیت ما، باید حتماً آماده، آرمانی و همه امکانات هم جور باشد تا بتوانیم کار کنیم. تمام کارهایمان بینقص باشد. مثلاًً این که انتظار داشته باشیم اعضای هیئت امنا، درباره همه فعالیتهای ما توجیه باشند و از ما حمایت کنند؛ نهادها، مراکز یا شخصیتهای صاحب نفوذ شهری، نظری سوء یا انتقادی به فعالیتهای ما نداشته باشند. این را بدانیم که همیشه این گونه نیست که در و تخته با هم جور باشند، ماجرای قیف و قیر و جهنم ایرانیها را همهمان میدانیم. پس با توجه به همه نقایص، سختیها، کاستیها و مشکلاتی که وجود دارد و مشکلات و موانعی که ایجاد میشود، ما باید کارهای خودمان را به درستی انجام بدهیم.
■ ضرورت برگزاری دورههای آموزشی برای مخاطبان
با این فضایی که شما در این مسجد دارید میتوانید دورههای مختلف آموزشی، فرهنگی، دینی، مهارتی و… برای مخاطبان خود برگزار کنید. از دانشآموز گرفته تا دانشجو و میانسالان آقا و خانم. به شرطی که خودتان انگیزه و ارادهاش را داشته باشید و همت کنید. از کلاسهای مطالعاتی اندیشههای امام(ره)، رهبری، شهید مطهری(ره)، شهید آوینی(ره)، تاریخ معاصر، تاریخ اسلام، هنر انقلاب و دفاع مقدس گرفته تا جلسات نقد و پخش فیلم، مستند، نمایشگاههای عکس، کاریکاتور و نقاشی، کلاسهای مهارتی مانند مستندسازی، فیلمسازی و حتی کامپیوتر، زبان، خوشنویسی، عکاسی و ورزش و… از طرفی هم سعی کنید در درجه اول، از پتانسیل این شهر و منطقه نهایت استفاده را ببرید. اگر در جاهایی، خودمان یا دوستانمان، هر کدام در حوزهای که میتوانیم طرح بحث یا کلاسی را برگزار کنیم، متولی آن بخش شویم و مسئولیتی بر عهده بگیریم. حداقل که برای نوجوانان و دبیرستانیها که میتوانیم چند جلسه طرح بحث کنیم و آنها را با کلیات معارف اسلامی و انقلاب آشنا کنیم. سپس از پتانسیلهای خارج از منطقه مانند مشهد، شاهرود یا تهران و قم هم استفاده کنیم.
■ ضرورت شبکهسازی فعالان فرهنگی شهر و منطقه
حیف است با این تعدادی که شما در این شهر هستید و هر کدام هم در گوشهای فعالید، با همدیگر مرتبط و هماهنگ نباشید. هماهنگی و جلسات مشترک ماهانه یا فصلی فعالان فرهنگی خیلی کمک میکند و الگوهایی برای فعالیت میدهد. سعی کنیم هر بار جلسه خود را در یکی از پایگاههای خودمان برگزار کنیم. مثلاً هر ماه، یک مجموعه میزبان بقیه باشد. یک جلسه در همین مسجد، دفعه بعدی در مسجد فلان شهرک، بار دیگرش در دانشگاه پیام نور، بعد در دانشگاه تربیت معلم و به همین ترتیب جلسات بعدی در اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشآموزان و فلان فروشگاه کتاب و…. پس برقراری ارتباط و شبکهسازی ما فعالان فرهنگی و مذهبی در این شهر و منطقه خیلی مهم است. سپس این شبکه را گسترش بدهیم. لازم هم نیست که در ابتدای امر، حلقه کاری و هماهنگی خودمان را آن قدر وسیع کنیم که نتوانیم جمع و جورش کنیم. میتوانیم چند حلقه کاری تعریف کنید. آنهایی که مبانی فعالیتها و نوع کارهایتان بسیار به هم نزدیک است در یک حلقه و هسته اصلی باشند. در حلقههای بعدی، افراد دیگری را مطرح کنیم. در حلقههای بعدی میتوانیم از پتانسیل دیگر نیروها و مسئولان حزباللهی و دغدغهمند شهر هم استفاده کنیم. امّا توجه به این نکته ضروری است که مبانی ما جای خود مهم است و این اشتباه هست که مبانی فعالیتها و نوع کارهای خود را نادیده بگیریم و فکر کنیم به صرف حزباللهی و مذهبی بودن ـ یا به اصطلاح اصولگرا بودن ـ با هم فعالیت مشترک انجام بدهیم. تا چند تا کار مشترک انجام ندهیم، نمی توانیم حد و اندازه آنها را بشناسیم. پس سعی کنیم در مرحله اول و حلقه اول، با کسانی که پاکتر و مخلصترند و به دیدگاه امام(ره) و انقلاب اسلامی نزدیکترند، همکاری کنیم و سپس با بقیه افراد. قرار هم نیست که در همه این زمینهها حتماً سر و صدا و کارهایی بکنیم که بی جهت، حساسیت مسئولان شهری و محلی را برانگیزانیم. پس مواظب کارهایمان هم باشیم. متأسفانه برخی از مسئولان به دلایل مختلفی ـ چون تنگنظری، محافظهکاری و یا زدوبندهای سیاسی و اقتصادی ـ در مرحله اول با متشکل شدن نیروهای انقلابی مخالفت میکنند و به طُرُق مختلف، مانع شبکهسازی آنها میشوند و در مرحله بعد یعنی پس از متشکل شدن آن نیروها، درصددند آن مجموعه و تشکل را تصرف و تسخیر کنند یا به نوعی، به خودشان وامدار و وابسته کنند تا کم کم آن را از مسیر اصلی و آرمان اولیه، دور کنند. اگر نتوانستند چنین کارهایی بکنند برایشان پاپوش درست میکنند یا این که بین ما تفرقه ایجاد میکنند. پس این نقشههای برخی مسئولان مد نظر ما باشند. شبکه مفسدین هم این گونه هستند، اما آنها زودتر از امثال ما به هم همکاری و همسویی میکنند و فعالیتهای خود را سامان میدهند. لذا وقتی بدانند در هر شهری، مذهبیها و حزباللهیها فعال شوند، دامنه فعالیتهایشان تنگ میشود و نمیتوانند خیلی از کارهای فسادانگیزشان ـ حالا چه فساد اخلاقی، فساد اقتصادی و چه فساد سیاسی ـ را انجام بدهند. لذا به همین خاطر میگویم که کارهایتان را مرحله به مرحله پیش ببرید و پایه این روابط و مبانی فعالیت خود را عمیق کنید. اگر نتوانید با مبانی و دغدغههای مشترک، فعالیت خود را شروع کنید قطعاً در آیندهای نزدیک از هم میپاشید. پس نیروسازی را از همین الآن جدی بگیرید تا بتوانید نیروهای خوبی انقلاب اسلامی تربیت کنید که هم به درد مردم بخورند و هم به درد منطقه و کشور و هم اسلام و انقلاب.
■ ضرورت توجه به نیاز و روحیات مخاطبان
نکته دیگر درباره برخی فعالیتهای شماست. مثلاً اینجا دوره مطالعاتی شهید مطهری را برگزار کردید و پس از یک سال یا دو سال، دوستان میگویند که فایده آن چنانی و استقبال اولیه را نداشت. مثلاً برای سیر مطالعاتی اخلاق اسلامی، کتاب «فلسفه اخلاق» استاد شهید مطهری را شروع کردید. خوب، چند نکته، در این کارتان قابل تأمل هست:
۱٫ این که ما به ظرفیتهای مخاطبانمان بیشتر توجه کنیم. برای هر دوره سنی و تحصیلی ـ دانشآموز یا دبیرستانی یا دانشجویی، مجرد یا متأهل و… ـ یا جنس آنها مثلاً مرد یا زن بودن، را در سیرهای مطالعاتی خاصی را در نظر بگیریم. از سویی، نیاز مخاطب را هم در هر کدام از این دورهها در نظر بگیریم.
۲٫ دوره سیرهای مطالعاتی خودمان را محدود و مشخص کنیم. طوری نباشد که بر فرض، پس از دورهای دو ساله یا سه ساله، تمام شود. چون همین زمان طولانی، باعث اُفت انگیزه و خستگی میشود. به فرض در مرحله اول، دوره را دو ماهه، سه ماهه یا چهار ماهه معین کنیم. همین محدود بودن دوره باعث میشود که اگر کسی از دوره خوشش نیامد، یک یا دو ماه باقی مانده را تحمل کند و در کلاسها حاضر شود، اما در دورههای طولانی مدت، این گونه نیست. از سویی دیگر، چون دوره کوتاه است، دوستان بیشتر وقت میگذارند، بیشتر مطالعه میکنند و کار را جدی میگیرند.
۳٫ از این دوستانی که در دورهها و سیرها آمدند و شرکت کردند، باید استفاده کنیم. حداقل این که اینها میتوانند دورههای مشابه را برای دوستان دانشآموز راهنمایی یا دبیرستانی مدیریت کنند و گرنه، اگر از آنها استفاده نکنیم، فایده چندانی ندارد. لذا اگر برنامهای برای تحول فرهنگی در شهر داریم، باید برای فارغالتحصیلان یا شرکتکنندههای باسواد این دورهها، هم برنامه داشته باشیم. قرار نیست هر کسی در این دورهها شرکت کند و ما هم هیچ برنامهای برای بعد از آن دوره نداشته باشیم.
۴٫ مسأله دیگر در ادامه این سیرها و حین دوره این است که از قالبهای دیگر استفاده کنیم. چه بسا پخش یک فیلم، مستند یا دیدار با یک عالم یا استاد یا حتی اردوی دسته جمعی یک روزه، هم به نشاط اعضای دوره کمک کند.
۵٫ نکته آخر آن که، شروع دوره هم باید با کتابهای خوب باشد. کتابهای شهید مطهری عمدتاً با نگاه فلسفی نوشته شدهاند، لذا ممکن است که این نگاه برای برخیها جالب و جذاب نباشد یا این که به خاطر فقدان سواد یا عدم علاقه به فلسفه، نمیتوانند با این سبک کتابها اُنس بگیرند. لذا میتوانستیم با کتابهای اخلاقی دیگر مانند کتابهای آیتالله حسین مظاهری (مثلاً کتابهای اخلاق اسلامی و اخلاق در خانواده)، غالب کتابهای شهید دستغیب، آیتالله مصباح یزدی (مانند راهیان کوی دوست، ره توشه و…)، مجموعه سه جلدی در محضر آیتالله بهجت(ره)، مباحث آیتالله سید رضا بهاءالدینی(ره)، معراج السعاده ملا احمد نراقی(ره)، چهل حدیث امام خمینی(ره) و… شروع کنیم. پس این نکته را هم مدنظر داشته باشیم. قطعاً کتاب «فلسفه اخلاق» شهید مطهری برای چنین موضوعی با این سطح مقدماتی مخاطبان، مناسب نیست.
۶٫ خودتان را این قدر مرعوب مشهورات و محدود قالبها نکنیم. چه کسی گفته است شروع دوره مطالعاتی حتماً باید با کتابهای شهید مطهری یا فلان شخصیت بزرگ باشد. ما منکر استفاده از آثار ایشان نیستیم و افتخار هم میکنیم که کتابهای ایشان را مطالعه میکنیم، ولی آیا امکان ندارد که دوره را با یک کتاب رمان، داستان، مجموعه شعر یا حتی پخش فیلم و مستند شروع کنیم؟! آیا مشکلی پیش میآید؟ پس خودمان را محدود قالب ها و ابزارها نکنیم. میتوانیم در ادامه کار یا مراحل پایانی با توجه به نیاز و ضرورت، کتاب شهید مطهری را در زمینه فلسفه اخلاق را مطالعه کنیم. برای نمونه، دانشجویان بسیجی دانشگاه تهران، شروع دوره مطالعاتیشان درباره جنبش نرمافزاری و تولید علم را با کتاب «نشت نشاء» آقای امیرخانی شروع کردند و…. پس قرار نیست خودمان را در یک قالب و شیوه محدود کنیم.
■ یک پیشنهاد: مطالعه تاریخ، تاریخ شفاهی و خاطرات
به نظرم شروع چنین دورههایی باید جذاب باشد مثلاً با کتابهای تاریخی آغاز شود. آن هم نه صرفاً با کتابهای تحلیلی، بلکه با کتابهای تاریخ شفاهی و خاطرات انقلابیون و مبارزین مانند خاطرات احمد احمد، خاطرات عزت شاهی و دیگر خاطرات شفاهیهایی که مرکز اسناد انقلاب اسلامی، انتشارات سوره مهر، مننتشر کرده است. اخیراً ناشران دیگری مانند انتشارات ملک اعظم (با کتاب خواندنی «خاکهای نرم کوشک»)، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس، انتشارات فاتحان و… کتابهای خوبی در این زمینه به جامعه کردهاند. برخی از آنها آن چنان جذاب هستند که دو سه روزه میتوانیم آنها را بخوانیم. ضمن این که به این نکته هم توجه داشته باشیم که این کتابها برای دست گرمی و علاقمند شدن برای مطالعه خوب است و نه این که خودمان را در این نوع کتابها سرگرم کنیم و از کتابهای تحلیلی و عمیق غفلت کنیم. متأسفانه این هم یک آسیب جدی در بین حزباللهیهای ماست که آن قدر در رُمان و داستان و خاطرات شفاهی غرق میشوند، که از مطالعه کتابهای تحلیلی و عمیق باز میمانند. از سویی دیگر فراموش میکنند که حتی این کتب تاریخ شفاهی را باید با نگاه انتقادی بخوانند؛ بدون اینکه نقاط ضعف و قوتهایش را با همدیگر بحث کنیم. پس لازم است و اینگونه عادت کنیم که ذهنمان نقاد و تحلیلی بار بیاید، نه مثل یک دایرهالمعارفی یا کشکولی. تا هفت هشت سال پیش کمتر کسی کتابهای دفاع مقدس را میخواند و غالباً به آنها بیتوجه بودند، ولی فضای این دوره برعکس شده و از این طرف پشت بام دارند میافتند. الآن اکثراً این نوع کتابها ـ شعر، رُمان، داستان و خاطرات ـ میخوانند، ولی از مطالعه کتب تحلیلی غفلت میکنند یا باز میمانند؛ اصلاً عدهای حس و حال مطالعه کتب تحلیلی و نظری را ندارند! متأسفانه ما عادت کردهایم دائماً در حال افراط و تفریط باشیم. الآن باید یک موج جدی در بین نیروهای مذهبی راه انداخت که توجه به کتب فکری و تحلیلی هم ضروری است!
■ سیرهای مطالعاتی تخصصی در مراحل بعدی
درباره ادامه سیر مطالعاتی باید برنامه داشته باشید. یعنی بعد از مدتی کسانی که سیر مطالعاتی را طی کردند باید در حوزه تخصصی یا رشته خودشان متمرکز شوند. سیرهای مطالعاتی باید در ادامه تخصصی شوند. اگر رشتهمان مدیریت است، سیر مطالعاتی ویژه مدیریت اسلامی را پیگیری کنیم. اگر علوم قرآن است مباحث تخصصی تفسیر قرآن و اگر علوم سیاسی است مباحث جدی این حوزه را را پیگیری کنیم. شاید اسم ماهنامه «معرفت» را شنیده باشید که از سوی موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و زیر نظر آیتالله مصباح یزدی در قم منتشر میشود. اینها پس از حدود ۱۰ سال فعالیت، اخیراً با توجه به گسترده فعالیتهای علمی و افزایش پژوهشگران و اساتیدشان به این نتیجه رسیدند که باید نشریات تخصصی هم در زمینههای مختلف راهاندازی کنند. لذا الآن از دل آن ماهنامه تخصصی معرفت، شش نشریه علمی دیگر هم منتشر شده است: معرفت ادیان، معرفت فرهنگی و اجتماعی، معرفت روانشناسی، معرفت سیاسی، معرفت اقتصادی و معرفت قرآنی. از طرفی آن نشریه «معرفت» سابق را هم دارند و هر ماه منتشر میشود. سیرهای مطالعاتی ما هم باید این گونه باشد؛ یعنی سیرهای مطالعاتی عمومی را هم داشته باشیم و از طرفی در کنار آن، سیرهای مطالعاتی تخصصی را هم در کنار آن راه بیندازیم که هر کس در حوزه مورد علاقه خودش، با برخی دوستان دیگر، فعال شود.
نکته دیگر این که موضوعات سیرهای مطالعاتی خودمان را محدود نکنیم. حتی گاهی برای تنوع هم که شده است در بازه زمانی محدود، به موضوعات سیاسی و اجتماعی مورد نیاز خودمان مانند مسائل جهان اسلام، وهابیت، غربشناسی، آفریقاشناسی، آمریکایلاتین شناسی و دهها موضوع دیگر هم بپردازیم. امّا اولویت با مسائل مورد نیاز دوستان باشد و مسائلی که ضرورتی است هر مسلمان یا حزباللهی آنها را بداند مانند معارف و اخلاق و تربیت اسلامی، اندیشههای امام و رهبری، تاریخ معاصر و تاریخ انقلاب و موضوعاتی که بعداً با آنها درگیر میشوند مانند ازدواج، تربیت فرزند، اخلاق نقد، اخلاق اداری، اخلاق شهروندی، جریانشناسیهای فکری، فرهنگی و سیاسی، جریانشناسی هنر انقلاب و هنر غرب، سینما و…
ثبت دیدگاه